نام: Tomodachi Game
(بازی دوستان/Friends Game)

تعداد قسمت: 13

ژانر: روان‌شناختی/هیجان/بازی ذهنی

فصل دوم: همچنان تایید نشده

مانگا: تمام شده (127 چپتر)

توضیحات: توموداچی گیم یا "بازی دوستان" اثری به شدّت روان‌شناختی است که احتمالا بعد از دیدنش تا چند وقتی نتوانید با دوستان‌تان بیرون بروید، یا شاید هم برعکس. ولی به هر حال، در اینکه این داستان واقعا با شخصیّت‌پردازی و روایتِ عجیبش فکرتان را درگیر می‌کند شکّی نیست. این داستان به عمقِ "دوستی" و "اعتماد" می‌پردازد و مهم‌ترین و طلایی‌ترین سوالش هم درباره ماهیّت و ارزشِ دوستی است. ولی به هیچ وجه توقّعِ "قدرتِ دوستی" و این چرندیاتی که در فیلم‌های کودکانه می‌بینید را از این اثر نداشته باشید!

پیش‌نمایشی از داستان: یوییچی به همراه 4 نفر از دوستانش، توسّط افرادِ نامشخّصی بیهوش شده و وقتی که به خودشان می‌آیند، خودشان را در مکانِ عجیبی با یک کاراکترِ کارتون مانند می‌یابند که می‌گوید: یکی از شماها یک بدهی سنگین با خودش داره! اگه میخواین، میتونین داخل یکسری بازی شرکت کنید و اگر برنده بشید، بدهی‌تون صاف میشه و حتّی یک پولی هم به جیب می‌زنید! ولی اگر ببازید، بدهی‌تون بیشتر و بیشتر میشه و مجبور می‌شیم از راه‌های دیگه‌ای بدهیتون رو صاف کنیم...

توموداچی گیم با بازی‌های ذهنی، اتّفاقاتِ غیر منتظره و پیچش‌های داستانی خارق‌العاده‌اش، قطعا انتخابِ خوبی برای تماشا و تجربه خواهد بود. انیمه داستان را تا چپتر 25 پوشش می‌دهد، پس اگر علاقه به خواندنِ باقی داستان داشتید، می‌توانید از همانجا آغاز کنید

نام: Battle Game in Five Seconds After Meeting
(بازیِ نبرد بعد از پنج ثانیه از دیدار)

تعداد قسمت: 13

ژانر: هیجان/اکشن/ماورایی

فصل دوم: همچنان تایید نشده

مانگا: در حالِ پخش (تا الان 270 چپتر بیرون آمده)

توضیحات: اثرِ بازیِ نبرد در پنج ثانیه پس از دیدار (که قطعا من قرار نیست ده بارِ دیگر این اسمِ طولانی را تکرار کنم) در ابتدا صرفا یک داستانِ ساده با محیطِ ساده و چالش‌های هیجان‌انگیز به نظر می‌رسد، که واقعا هم همینطور هست، میزان هیجانی که در این اثر هست به سادگی‌اش نمی‌خورد و واقعا می‌تواند شما را روی صندلی‌های‌تان میخکوب نگه دارد. ولی مطمئن باشید اگر به کاراکتر پردازی و داستانِ عمیق اهمیّتِ بیشتری می‌دهید، این اثر در ادامه ناامیدتان . . . نخواهد کرد. انیمه داستان را تا چپتر 64 پوشش داده و برای ادامه داستان، می‌توانید از همانجا آغاز کنید

پیش‌نمایشی از داستان: آکیرا یک نوجوانِ دبیرستانی، و همچنین یکی از موفّق‌ترین و باهوش‌ترین دانش‌آموزانِ منطقه است. در عینِ حال، هیچ وقت کسی ندیده که آکیرا سرش را از روی موبایلش بردارد و از بازی کردن دست بردارد. چه در خانه، چه موقع راه رفتن و چه در مدرسه، آکیرا همیشه سرگرمِ بازی‌هایش است و هیچوقت از چالش‌های هوشی خسته نمی‌شود. نه حتّی وقتی در یک بازیِ هوشی که مهارتِ بحث و استدلال را به چالش می‌کشد، لقبِ "سوفیست" نصیبش شده. ولی یک روز وقتی که در حالِ رفتن به مدرسه است، توسّط یک غولِ بی شاخ و دم بهش حمله می‌شود و در حینِ فرار، آکیرا کشته می‌شود. وقتی که به خودش می‌آید، دست‌هایش بسته شدند و اطرافش پر از آدم‌های دست‌بسته است. سپس اعلام می‌شود که به آنها، قدرت‌های ماورایی داده شده و با استفاده از این قدرت‌ها، قرار است در بازی‌های مرگباری شرکت کنند

نام: Tasuuketsu - Fate of the Majority
(تاسوکِتسو، سرنوشتِ اکثریّت)

تعداد قسمت: 25

وضعیّت: تمام شده

ژانر: ماورایی/هیجانی/اکشن

توضیحات: تاسوکِتسو یکی از انیمه‌های واقعا خوبی است که اصلا و ابدا موردِ توجّه قرار نگرفته. حداقّل به نظرِ من، سیستمِ قدرتی که تاسوکِتسو درونش دارد واقعا از یکسری آثارِ معروف مثلِ جوجوتسو کایسن و وان پیس هم بهتر است. پیشنهادم این است که آنقدرها توقّعِ داستانِ عمیق از این اثر نداشته باشید و صرفا به عنوان یک اثرِ هیجانی و چالش‌برانگیز به تماشایش بپردازید و لذّت بپردازید، چون واقعا استراتژی‌ها و قدرت‌ها و پیچش‌های داستانیِ جالبی درونِ خودش دارد

پیش‌نمایشی از داستان: سانِیاتسو یک دانش‌آموزِ کاملا معمولی است که از زندگی روزمره‌اش لذّت می‌برد، ولی یک روز، یک پیامِ عجیب در حینِ کلاس کامپیوتر روی مانیتور ظاهر می‌شود.
"آیا الان به صفحه نگاه می‌کنید؟"
در آن لحظه صرفا به عنوان باگ یا یک شوخیِ احمقانه قلمدادش کرد. ولی فردا صبح وقتی به خانه‌ی دوستش رفت تا با هم به مدرسه بروند، متوجّه شد که نه تنها دوستش، بلکه تعداد خیلی زیادی از افرادِ شهر کشته شده‌اند. سپس متوجّه می‌شود تمامِ افرادِ مرده، افرادی بودند که دیروز در آن لحظه به آن پیام نگاه نکرده بودند. از طرفی، او متوجّه می‌شود که یکسری از افراد دارند از قدرت‌های عجیب و ماورایی استفاده می‌کنند! اینطوری است که بازیِ "تاسوکِتسو" (اکثریّت) آغاز می‌شود، آیا سانِیاتسو و دوستانش می‌توانند از این بازیِ مرگبار جانِ سالم به در ببرند و راهی برای توقّفش پیدا کنند؟

نام: Tower of God
(برجِ خدا)

تعداد فصل: 2

تعداد قسمتِ هر فصل: 24

فصل سوم: تایید شده

ژانر: ماورایی/اکشن/هیجانی

توضیحات: برخلافِ سه اثرِ قبلی، شاید این یکی کمتر به چالش‌های ذهنی و استراتژیک بپردازد و لذّتِ بیشتری از اکشن و نبردهای فیزیکی‌اش ببرید. همچنین اینکه این اثر برخلافِ اکثرِ آثار، نه از روی مانگا بلکه از روی مانهوا برگرفته شده. از محبوبیّتِ نسبتا زیادی هم برخوردار است پس حرفِ دیگری نمی‌ماند

پیش‌نمایشی از داستان: بام پسرِ ساده و مهربانی است که بنا به دلایلِ نامعلومی، در مکانِ دوری از خانه‌اش افتاده بود و حافظه‌اش را هم از دست داده است. در همین زمین، یک دختر به اسم ریچل از او نگهداری می‌کند و محبّتِ موردِ نیازش را تامین می‌کند. ریچل به بام درباره‌ی "برجِ خدا" می‌گوید. برجی که اگر از پسِ تمامِ چالش‌هایش بربی‌آیی و به بالای آن برسی، هر آرزویی که داشته باشی برآورده خواهد شد. یک روز، ریچل ناگهان ناپدید می‌شود و بام برای یافتنِ او، به برج خدا می‌رود... آیا بام می‌تواند ریچل را پیدا کند و بدونِ هیچ مهارت و قدرتِ خاصّی در این برجِ خطرناک و مرگبار زنده بماند؟


بسیار خب، این هم از پستِ امروزِ ما
امیدوارم از خواندنش لذّت برده باشید و مطالبش کارآمد بوده باشند
تا روزِ دیگری و دیدارِ دیگری، فعلا خدانگهدار